- مایکروسافت
Windows
- نرم افزارهای امنیتی
- سایر نرم افزارها
- مقالات
- استعلام هزینه
- پیگیری سفارش
- سوالات متداول
Core OS یکی از پروژههای مایکروسافت است که پیگیری پیشرفتهای آن چندان هم آسان نیست. استفاده از نامهای رمز متفاوت، برنامهریزیهای متعدد و تغییرات انجام شده در ویندوز و پروژهی Core OS، دستبهدست هم میدهند تا دنبال کردن پیشرفتهای مربوطبه Core OS بسیار سخت باشد. به همین دلیل، قصد داریم در این مطلب توضیحات جامعی در رابطه با Core OS، رابط کاربری CShell و موارد مرتبط با آنها ارائه کنیم.
انتشار اولین مطالب مربوطبه Core OS به سال ۲۰۱۷ مربوط میشود و البته این پروژه از مدتها پیش در ردموند کلید خورده بود. Core OS را میتوان آیندهی ویندوز نامید؛ چرا که از کدهای واحدی برای ساخت یک سیستمعامل کاملا جدید استفاده میکند. Core OS در ترکیب با CShell به مایکروسافت اجاره میدهند تا نسخههای جدیدی ازویندوز ۱۰ را در مدت کوتاهی آماده کند و ویژگیهای مشترکی را هم بهسادگی در کالبد نسخههای متفاوت ویندوز قرار دهد.
برای پاسخ به سؤال فوق، اول از همه باید به این سؤال جواب دهیم که «Core OS چهچیزی نیست؟». امروزه از نام ویندوز ۱۰ برای اشاره به سیستمهای عامل مختلفی استفاده میشود که در دستگاههای متعددی اجرا میشوند. از میان نسخههای مختلف ویندوز ۱۰ میتوان به نسخهی دسکتاپ، نسخهی اختصاصی هولولنز، ویندوز ۱۰ برای اینترنت اشیاء، نسخهی ویژهی سرفیس هاب، ویندوز ۱۰ برای اکسباکس و همچنین ویندوز ۱۰ موبایل اشاره کرد که مایکروسافت از ادامهی کار روی آن دست کشیده است.
هرچند برای تمام سیستمهای عامل یادشده از نام «ویندوز ۱۰» استفاده میشود؛ اما در عمل این نسخهها سیستمٔهای کاملا متفاوتی هستند که تنها روی دستگاههای هدف خود بهخوبی اجرا میشوند؛ برای مثال، اجرای نسخهی دسکتاپ ویندوز ۱۰ روی یک گوشی هوشمند نمیتواند تجربهی مناسبی را برای کاربران بههمراه داشته باشد.
تمام نسخههای مختلف ویندوز دارای اجزای مشترکی نیز هستند؛ برای مثال میتوان به OneCore و پلتفرم اپلیکیشنهای فراگیر OneCore اشاره کرد؛ لایههایی از سیستمعامل که در تمامی نسخههای مختلف ویندوز حضور دارند و استفاده از مواردی همچون اپلیکیشنهای یونیورسال را امکانپذیر میکنند.
بهجز موارد یادشده، باقی اجزای موجود در نسخههای مختلف ویندوز، مختص همان نسخهها هستند و نمیتوان آنها را با نسخهی دیگری از ویندوز به اشتراک گذاشت. به همین دلیل، برای انتقال یکی از ویژگیهای ویندوز از نسخهای به نسخهی دیگر، تمامی کدها باید از نو نوشته شوند.
یکی از مثالهای بارز این مسئله، منوی استارت و صفحهی اعلانات، یا همان Action Center در نسخههای دسکتاپ و موبایل ویندوز ۱۰ است. درحالیکه اهالی ردموند تمام تلاش خود را به کار بستند تا این ویژگیها در دو نسخهی دسکتاپ و موبایل به هم شبیه باشند؛ اما کاربران تیزبین میتوانستند متفاوت بودن آنها در نسخهی موبایل و دسکتاپ را تشخیص دهند؛ چرا که این دو مورد برای هر نسخه از ویندوز بهصورت جداگانه آماده شده بودند. برای نمونه، ویژگی پوشههای دارای کاشی زنده در منوی استارت، یک سال پس از نسخهی موبایل به نسخهی دسکتاپ اضافه شد.
در حال حاضر نیز هر زمان که مایکروسافت بخواهد نسخهی جدیدی از ویندوز را برای یک دستگاه جدید ارائه دهد، لازم است تا وقت و انرژی زیادی را برای آن صرف کند. برای مثال میتوان به دستگاههای تاشدنی اشاره کرد. هیچکدام از نسخههای کنونی ویندوز برای رایانههای تاشدنی مناسب نخواهد بود؛ از همین رو، لازم است تا اهالی ردموند همهچیز را از نو شروع کنند تا تمامی ویژگیها و تواناییهای موجود در نسخههای فعلی ویندوز، به نسخهی جدید هم منتقل شوند و بهدرستی کار کنند. بدون شک، چنین رویهای موجب تلف شدن وقت و منابع مایکروسافت خواهد شد.
در چنین حالتی است که پروژهی Core OS اهمیت پیدا میکند. بهلطف Core OS، مایکروسافت مجموعهی پایهای را ایجاد میکند که میتوان براساس آن نسخههای مختلف ویندوز را برای دستگاههای مختلف توسعه داد. در چنین حالتی، هربار که اهالی ردموند قصد ساخت نسخهی جدیدی از ویندوز را داشته باشند، میتوانند ویژگیها و کارکردهای مختلف را انتخاب کرده و سیستمعاملی را متناسب با دستگاه موردنظرشان ایجاد کنند. چنین مسئلهای باعث صرفهجویی در زمان و منابع نیز خواهد شد.
در پروژهی Core OS، ردموندیها تنها موارد پایه را در نظر گرفتهاند و خبری از رابط کاربری و نرمافزارهای قدیمی دسکتاپ نیست. تنها چیزی که مایکروسافت به آن پایبندی دارد، پلتفرم یونیورسال ویندوز محسوب میشود که حجم کمتری دارد و کاملا فراگیر است؛ اما میتوان بنا به نیاز، ویژگیهایی را به نسخههای مختلف ویندوز افزود که برای دستگاههای متفاوت در نظر گرفته شدهاند. بهلطف این مسئله، میتوان اجزاء و ویژگیهای مختلف را بین نسخههای مختلف ویندوز به اشتراک گذاشت.
Core OS را میتوان یک پلتفرم ماژولار بهحساب آورد. هر ویژگی که در یکی از نسخههای مبتنی بر Core OS وجود دارد، میتواند به دیگر نسخهها نیز منتقل شود. برای مثال، فرض کنید ردموندیها پشتیبانی از اپلیکیشنهای قدیمی دسکتاپ را به یکی از اجزاء Core OS تبدیل کردهاند و آن را در کالبد نسخههای دسکتاپ و لپتاپ ویندوز قرار دادهاند. باتوجهبه این مسئله که پشتیبانی از اپلیکیشنهای قدیمی یکی از اجزاء Core OS است، میتوان آن را به نسخههایی از ویندوز که برای هولولنز و سرفیسهاب آماده شدهاند نیز اضافه کرد.
باتوجهبه آنچه در سطور بالا گفتهشد، افرادی که در توسعهی ویندوز دست دارند بیش از همه از توسعهی Core OS خرسند خواهند شد؛ چرا که میتوان با صرف منابع کمتر، تجربههای جدید را در صورت نیاز به ویندوز اضافه کرد. از سوی دیگر، اگر تولیدکنندگان بخواهند دستگاهی با طراحی نوآورانه ارائه کنند؛ لازم نیست سالها منتظر بمانند تا مایکروسافت سیستمعامل موردنظر آنها را ایجاد کند. بهلطف Core OS، افزودن تجربههای جدید به ویندوز در کمترین زمان و با حداکثر بازدهی انجام خواهد شد.
ایدهی استفاده از اجزاء مشترک در Core OS به رابط کاربری ویندوز هم تعمیم یافته است. در این راستا، مایکروسافت رابط کاربری ویژهای موسوم به «رابط ترکیبی» یا Composable Shell را در دست آمادهسازی دارد که به اختصار CShell نامیده میشود.
رابط کاربری CShell را میتوان نیمهی دیگر ایدهی ایجاد نسخهی فراگیر ویندوز نامید. بهلطف CShell، ردموندیها میتوانند تجربهی رابط کاربری مشترکی را در ابزارهای مختلف ارائه کنند؛ جالبتر اینکه در صورت لزوم، حتی امکان ترکیب این تجربههای کاربری نیز وجود خواهد داشت. برای مثال، تمام ویژگیهای مربوطبه CShell نظیر بخش اعلانیهها (Action Center)، منوی استارت و نوار وظیفه میتوانند در تمامی ابزارهای مجهز به CShell در دسترس باشند. با این کار نیاز به نوشتن کدهای جداگانه برای دستگاههای مختلف برطرف خواهد شد.
متأسفانه، بهنظر میرسد که مایکروسافت تصمیم ندارد گوشی هوشمند جدیدی بسازد، پس میتوانیم ایدهی رابط کاربری تطبیقپذیر را به دستگاههای منطقیتری ارتباط دهیم؛ یعنی تبلتها. بهلطف CShell، ردموندیها قادر خواهند بود تا تجربهی اختصاصی دسکتاپ و تبلت را ایجاد کرده و از آنها در دستگاههایی همچون سرفیس پرو استفاده کنند.
با کمک CShell میتوان حالت تبلت کنونی در ویندوز ۱۰ را که تجربهای نهچندان بینقص به کاربر ارائه میدهد، به یک تجربهی اختصاصی تبلت تبدیل کرد. همچنین، میتوان دستگاهایی را متصور شد که صرفا تجربهی تبلت را ارائه میکنند و در عین حال دستگاههایی با تجربهی رابط کاربری چندگانه نیز وجود خواهند داشت.
درکنار مثال فوق، میتوان رایانههای گیمینگ را تصور کرد که بهصورت پایه در حالت سنتی دسکتاپ قرار میگیرند؛ اما با اتصال کنترلر Xbox وارد حالت اختصاصی بازی، شبیه به رابط کاربری کنسول Xbox میشوند. در این حالت، میتوان از امکانات رابط کاربری Xbox روی یک رایانهی گیمینگ استفاده کرد. چنین ایدههایی میتوانند به کمک CShell به واقعیت تبدیل شوند و قطعا آیندهی ویندوز را جذابتر خواهند کرد.
اکنون که با ماهیت و فلسفهی وجودی Core OS آشنا شدیم، بدنیست به آن دسته از پیکربندیهای کنونی Core OS نگاهی داشته باشیم که از وجودشان با خبر هستیم. در حال حاضر، مایکروسافت بهطور رسمی اعلام کرده که سرفیس هاب ۲ ایکس (Surface Hub 2X) و هولولنز ۲ به ویندوز Core OS مجهز خواهند شد. هرچند ردموندیها هنوز حرفی از Core OS نزدهاند؛ اما در پیشنمونههای این دو دستگاه، Core OS را به نمایش گذاشتهاند.
در حال حاضر از توسعهی سه نسخهی آزمایشی ویندوز، که بر پایهی Core OS ایجاد شدهاند با خبر هستیم. تصاویری که در ادامه میبینید، نمونههای بازسازی شده؛ اما کاملا دقیق از محیط کاری این سه نسخهی آزمایشی هستند. البته باید توجه داشت که این تصاویر به نمونههای آزمایشی مربوط میشوند و نسخههای نهایی ممکن است متفاوت باشند.
تصویر بازسازیشدهی محیط Santorini
یکی از نسخههای آزمایشی ویندوز که برپایهی Core OS بنا شده Santorini نام دارد و البته با نام Windows Lite هم شناخته میشود. این نسخه از ویندوز قرار است در دستگاههای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد و به همین دلیل ردموندیها اسمهای رمز مختلفی برای زیرمجموعههای Santorini ایجاد کردهاند؛ هرکدام از این زیرمجموعهها نیز بهتناسب دستگاهِ هدف، از نظر رابط کاربری تجربهی متفاوتی را ارائه میکند.
رایانههای تاشوی شخصی و آموزشی، لپتاپها و تبلتهای تبدیلشونده از جمله دستگاههایی هستند که میزبان Santorini خواهند بود. این نسخه از ویندوز تجربهای را به کاربر ارائه میکند که تاحدی به سیستمعامل کروم (Chrome OS) نزدیک است و از تجربهی سنتی ویندوز فاصله خواهد گرفت. وب عنصری اساسی در تجربهی استفاده از Santorini خواهد بود و درکنار آن نرمافزارهای یونیورسال ویندوز نقش پایهای را بهعهده خواهند داشت. بر همین اساس، تمام نرمافزارهای موجود در فروشگاه اپلیکیشنهای مایکروسافت امکان اجرا در نسخهی Santorini را خواهند داشت.
همانند آنچه در سرفیس هاب ۲ ایکس دیدیم، نسخهی Santorini دارای یک نوار وظیفه یا همان Taskbar مرکزی خواهد بود. پنل اپلیکیشنها هم بدون استفاده از کاشیهای زنده و بهصورت ساده اپلیکیشنهای نصب شده را نشان میدهد. قرار است ویژگی Windows Sets نیز یکی از عنصرهای کلیدی در این نسخه از ویندوز باشد. به کمک ویژگی Windows Sets، کاربران میتوانند چندین اپلیکیشن را در قالب زبانههای مختلف در یک پنجره اجرا کنند؛ ناگفته نماند که این اپلیکیشنها در نوار وظیفه هم بهعنوان یک گزینهی واحد نشان داده میشوند.
در Santorini، لوگوی ویندوز در منوی استارت جای خود را به لوگوی مایکروسافت داده است که احتمالا نشان میدهد در نسخهی نهایی، Santorini با برند «ویندوز» معرفی نخواهد شد. به کمک این نکته، ردموندیها میتوانند خود و مخاطبان را از پیشفرضهای سنتی مربوطبه ویندوز دور کنند.
همانطور که گفتیم، Santorini زیرمجموعههایی هم دارد. یکی از این زیرمجموعهها که با هدف استفاده در رایانههای تاشو در دست طراحی است، Centaurus نامیده میشود. رایانههای مختلفی اعم از تبلتهایی با یک یا دو نمایشگر و دستگاههایی شبیه به پیشنمونهی TigerRapids اینتل میتوانند از Centaurus استفاده کنند. پوستهی Santorini بهگونهای طراحی شده که میتواند از حالتهای مختلف، اعم از حالت تبلت، حالت لپتاپ و حالتهای ترکیبی پشتیبانی کند.
اما Pegasus نیز زیرمجموعهی دیگری از Santorini بهحساب میآید که برای دستگاههای متعارفتر مانند لپتاپهای سنتی و لپتاپهای تبدیلشونده (مانند Surface Book) مناسب است؛ دستگاههایی که اغلب به صفحهکلید فیزیکی مجهز هستند. این نسخه از Santorini تجربهی آشنای حالت دسکتاپ را با همان ظاهر گرافیکی مشاهده شده در Centaurus ارائه میدهد.
آنگونه که بهنظر میرسد، Santorini اصلیترین نسخهی ویندوز مبتنی بر Core OS خواهد بود. مایکروسافت تلاش خواهد کرد تا این نسخه از ویندوز به دستگاههای مختلفی نفوذ کند و اغلب کاربران عمومی که از رایانههای شخصی استفاده میکنند، بیشتر با این نسخه از ویندوز سروکار خواهند داشت. هدف اصلی از طراحی Santorini، رقابت با سیستمعامل کروم در محیطهای آموزشی است؛ اما بهتدریج این نسخه از ویندوز به فراگیرترین گزینه در میان کاربران تبدیل خواهد شد.
تصویر بازسازیشدهی محیط Aruba
Aruba که با نام HubOS هم شناخته میشود، نسخهای مبتنی بر CoreOS محسوب میشود که برای سرفیس هاب ۲ ایکس در نظر گرفته شده است. نویسندهی مطلب حاضر، پیش از این تجربهی استفاده از این نسخه از ویندوز را داشته و در یک کلام میتوان Aruba را نسخهای کاملا جدید از ویندوز توصیف کرد. این نسخه بهمنظور همکاری در محیط کار ارائه شده و ویژگیهای مبتنی بر قلم را هم ارائه میکند.
دسکتاپ اشتراکی، استفادهی همزمان توسط چندین کاربر و اشتراکگذاری فایل از حسابهای کاربری مختلف از جمله ویژگیهای ارائه شده در Aruba هستند. یکی از ویژگیهای جالب این نسخه از ویندوز، امکان نوتبرداری روی صفحهی قفل است.
ویژگی «چرخش دینامیکی» یا Dynamic Rotation هم از دیگر جذابیتهای این سیستمعامل Aruba است که انعطافپذیری CShell را بهتصویر میکشد. در زمان چرخش دستگاه، بسیاری از المانهای رابط کاربری در مکان خود باقی میمانند و باقی بخشها که نیاز به چرخش دارند هم بسیار روان و راحت تغییر موقعیت میدهند.
گفته میشود که مایکروسافت در حال کار روی تصاویر پسزمینهی زنده (Live Wallpaper) بهعنوان یکی از اجزای Core OS است و احتمالا در Aruba هم شاهد استفاده از این نوع تصاویر پسزمینه خواهیم بود. البته نمونهی بهنمایش گذاشته شده از سرفیس هاب ۲ ایکس در رویداد Ignite در سال ۲۰۱۸ فاقد این ویژگی بود؛ احتمالا تصاویر پسزمینهی زنده هنوز اشکالات زیادی دارند و راه زیادی تا آمادهشدن در پیش دارند.
ردموندیها قرار است از Aruba در سرفیسهاب ۲ ایکس استفاده کنند. پس در سرفیسهاب ۲ اس که برای سال ۲۰۱۹ آماده شده است، شاهد استفاده از Aruba نخواهیم بود و باید تا سال ۲۰۲۰ و عرضهی سرفیسهاب ۲ ایکس منتظر بمانیم؛ البته مالکان سرفیسهاب ۲ اس هم میتوانند ازطریق یک بهروزرسانی سختافزاری، دستگاه خود را به Aruba مجهز کنند.
مشخص نیست که آیا Aruba مختص نمایشگرهای تعاملیِ تولید شده توسط مایکروسافت خواهد بود؛ یا اینکه این محصول در اختیار شرکای اهالی ردموند، نظیر دل و HP هم قرار خواهد گرفت. پیش از این مایکروسافت سیستمعامل Surface Hub OS را در اختیار این شرکتها قرار نداده بود؛ پس احتمالا در نمایشگرهای تعاملی تولید شده توسط دیگر شرکتها شاهد استفاده از Aruba هم نخواهیم بود.
در مجموع، میتوان از Aruba بهعنوان نسخهای خاص و کمیاب از ویندوز Core OS یاد کرد که تنها روی ابزارهای گرانقیمتی نظیر سرفیس هاب قرار خواهد گرفت و بیشتر مورد استفادهی اختیار کاربران تجاری خواهد بود.
تصویر بازسازیشدهی محیط Oasis
Oasis نسخهی ویژهای از ویندوز برپایهی Core OS است که در ابزارهای واقعیت ترکیبی، همچون هولولنز ۲ مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برخلاف دو نسخهی دیگر، اطلاعات بسیار محدودی در رابطه با Oasis افشا شده است. تنها در یکی از پیشنمایشهای هولولنز ۲، شاهد ویژگیهایی همچون تعامل با المانهای مجازی و رابطکاربری توسط دست بودیم.
کاربر میتواند با بالا نگه داشتن دست خود کلید استارت (Start) را نمایان سازد و پس از آن میتواند با یک ضربه منوی استارت را باز کند. منوی استارت که بهصورت شناور در صحنه قرار میگیرد، دسترسی به اپلیکیشنهای مشخصشده توسط کاربر را امکانپذیر میکند. گزینههایی مانند تغییر میزان صدا، ظرفیت باقیماندهی باتری و… هم از منوی استارت در دسترس هستند. در مجموع، رابط کاربری Oasis شبیه به چیزی است که در بخش واقعیت ترکیبیِ برخی از نسخههای ویندوز و هولولنز ۱ دیدهایم.
یکی از اهداف اولیهای که مایکروسافت سعی دارد ازطریق پروژهی Core OS به آن دست پیدا کند، امکان ارائهی بهروزرسانیهای روان است؛ بهگونهای که بهروزرسانیها در پسزمینه نصب شوند و مدتزمان خاموش و روشن شدن دستگاه پس از نصب بهروزرسانیها کمتر از یک دقیقه باشد.
روش انجام این کار در نسخههای آتی ویندوز، شبیه به روش استفاده شده در اندروید و سیستمعامل کروم خواهد بود. به این شکل که سیستمعامل در دو پارتیشنِ قرینه اجرا میشود. وقتی که یک بهروزرسانی جدید ارائه شد، روی پارتیشن غیرفعال دانلود و نصب میشود، پس از اتمام نصب بهروزرسانی، سیستم از شما میخواهد تا رایانه را خاموش و روشن کنید؛ اما پس از بهروزرسانی در عمل سیستمعامل از پارتیشن بهروزرسانیشده بارگذاری میشود، هرچند که کاربران متوجه این مسئله نمیشوند.
اگرچه فرایند نصب بهروزرسانی ممکن است نزدیک به نیمساعت بهطول انجامیده باشد؛ اما کاربر این مسئله را احساس نمیکند، چرا که همهچیز در پسزمینه و در پارتیشن غیرفعال انجام شده؛ درحالیکه کاربر مشغول انجام کارهای عادی خود بوده است. پس از آن، پارتیشن میزبان نسخهی قدیمیتر در حالت غیرفعال قرار میگیرد تا بهروزرسانیها روی آن اعمال شوند.
این مسئله میتواند یکی از مشکلات اصلی ویندوز، یعنی همان بهروزرسانیهای زمانبر را برطرف کند. بهروزرسانیهای ویندوز معمولا در زمانی بین ۵ تا ۳۰ دقیقه انجام میشوند؛ درحالیکه در دستگاههای قدیمیتر ممکن است این کار بیشتر هم به درازا کشیده شود. بهلطف Core OS فرایند زمانبر نصب بهروزرسانی تنها به یک خاموش و روشن شدن رایانه تبدیل میشود که آن هم در زمانی کمتر از یک دقیقه انجام میشود و پس از آن میتوانید به کار خود ادامه دهید.
در زمان طرحریزی Core OS، ردموندیها توجهی به اپلیکیشنهای سنتی دسکتاپ نداشتند؛ اما امروزه مایکروسافت این مسئله را درک میکند که نسخههای مبتنی بر Core OS شانسی برای موفقیت خواهند داشت، نباید از اپلیکیشنهای سنتی دسکتاپ غافل شد. ساکنان ردموند راههای مختلفی را برای پشتیبانی از اپلیکیشنهای سنتی ویندوز در Core OS مورد بررسی قرار دادهاند. استفاده از شبیهسازهای محلی یا شبیهسازهای راهدور یکی از این راهکارها است. امکان پشتیبانی پایه ازطریق حالتی موسوم به Win32usermode هم یکی دیگر از راهکارهای مورد بررسی محسوب میشود.
ویژگی Wind32usermode احتمالا در نسخههایی همچون Santorini و Aruba در دسترس خواهد بود. با تبدیل شدن پشتیبانی از اپلیکیشنهای سنتی به یکی از اجزاء Core OS، از هرگونه تداخل میان ماهیت Core OS بهعنوان سیستمی سبک و ساده و امکان پشتیبانی از اپلیکیشنهای سنتی جلوگیری خواهد شد.
ممکن است پشتیبانی از اپلیکیشنهای سنتی تنها به موارد ارائه شده ازطریق فروشگاه اپلیکیشنهای مایکروسافت محدود باشد. شاید امکان نصب اپلیکیشنهای سنتی ازطریق پکیجهایی با فرمت APPX یا MSIX هم وجود داشته باشد؛ اما احتمال کمی وجود دارد که بتوانید اپلیکیشنهایی با پسوند exe را نصب کنید.
بالطبع، یکی از سوالات مطرح شده به آیندهی ویندوز ۱۰ کنونی و کاربران آن مربوط میشود. آیا تمام رایانههای مجهز به نسخهی فعلی ویندوز ۱۰ به یکی از نسخههای مبتنی بر Core OS بهروزرسانی خواهند شد؟ پاسخ این سؤال احتمالا منفی است.
براساس اطلاعات ما، هدف Core OS ارائهی تجربهای جدید در دستگاههای جدید است. نسخهی کنونی ویندوز ۱۰ که در ردموند از آن با نام «ویندوز کلاسیک» یاد میشود، بهعنوان نسخهای از ویندوز برای کاربران حرفهای به کار خود ادامه خواهد داد و تمام ویژگیهای آشنا و قدیمی ویندوز در آن حفظ خواهند شد تا بتواند نیازهای کاربران خود را برآورده سازد.
همچنین، مشخص نیست که آیا میتوان نسخهای از ویندوز مبتنی بر Core OS را روی دستگاههای کنونی نصب کرد یا خیر؛ البته احتمالا مایکروسافت برای نصب ویندوز از روش ریکاوری با فایلهای FFU بهجای فایلهای ISO سنتی استفاده خواهد کرد؛ چرا که نصب ویندوز از این روش بهمراتب سریعتر خواهد بود.
براساس آنچه در سطور فوق گفته شد، قرار نیست با نسخهی کلاسیک ویندوز خداحافظی کنیم. این نسخه همچنان بهعنوان نسخهی قدرتمندی از ویندوز به کار خود ادامه خواهد داد. نسخههای مبتنی بر Core OS هم روی دستگاههای جدید نصب خواهند شد و برای کاربرانی هستند که به تمام ویژگیهای نسخهی کلاسیک ویندوز نیاز ندارند. در حقیقت، Core OS تجربهای سادهتر را برای کاربرانی فراهم میآورد که به استفاده از سیسمهای عاملی همچون iOS یا سیستمعامل کروم تمایل دارند و نمیخواهند با پیچیدگیهای نسخهی کلاسیک ویندوز دستوپنجه نرم کنند.
احتمالا در گذر زمان، ویندوز کلاسیک تنها به گزینهای برای کاربران حرفهای، برخی سازمانها و علاقهمندان بازیهای رایانهای تبدیل خواهد شد و در عوض نسخههای مبتنی بر Core OS نقش گزینههای فراگیر را بازی خواهند کرد. ناگفته نماند که بهطور مشابه، اپل هم در تلاش است تا macOS را به گزینهای برای کاربران حرفهای تبدیل کرده و جایگاه iOS را هم بهعنوان گزینهای فراگیر بیشازپیش تثبیت کند.
ویندوز کلاسیک همچنان بهروزرسانی خواهد شد و ویژگیهای جدیدی را دریافت خواهد کرد تا از نسخههای مبتنی بر Core OS عقب نماند. علاوهبر این؛ برخی از اجزای پلتفرم جدید مایکروسافت احتمالا به نسخهی کلاسیک هم نفوذ خواهند کرد. اما از سوی دیگر، نمیتوان انتظار داشت که همانند گذشته شاهد تغییرات انقلابی در ویندوز کلاسیک باشیم. اهالی ردموند از این مسئله آگاه هستند که کاربران ویندوز کلاسیک علاقهی چندانی به تغییر ندارند و در عوض خواستار سیستمعاملی هستند که بدون نقص نیازهایشان را برآورده میکند. پس احتمالا تنها در نسخههای بنا شده بر پایهی Core OS شاهد تغییرات اساسی خواهیم بود.
اگر از گذشته اخبار مرتبط با پروژهی Core OS را دنبال میکردهاید، میدانید که اهالی ردموند دو پروژه با نامهای سیستمعامل اندرومدا (Andromeda OS) و پولاریس را برپایهی Core OS کلید زده بودند؛ اما در مقالهی حاضر به تشریح وضعیت این دو پروژه نپرداختهایم. دلیل این مسئله به عدم جدیت مایکروسافت در ادامه دادن دو پروژهی یادشده بازمیگردد. نکتهی اصلی این است که در ابتدا، ردموندیها Core OS را جایگزینی برای ویندوز کلاسیک قلمداد میکردند؛ اما بعدها دیدگاه خود را تغییر دادند و اکنون Core OS بهعنوان پلتفرمی برای تجربههای جدید دیده میشود.
پولاریس، در عمل نوعی الگوبرداری موبهمو از ویندوز ۱۰ اس بود؛ با این تفاوت که سیستمعامل براساس Core OS ساخته میشد و فاقد اجزای قدیمی بود. اندرومدا هم پروژهای بود که دستگاههای تاشدنی را هدف قرار میداد؛ اما اکنون پروژهی Santorini میتواند همان کاربرد را داشته باشد. دو پروژهی اندرومدا و پولاریس منجر به ساخت نسخههایی از ویندوز میشدند که شباهت زیادی به ویندوز کلاسیک داشتند؛ اما بعدها ساکنان ردموند به این نتیجه رسیدند که الگوبرداری موبهمو از ویندوز ۱۰ کلاسیک کاری بیهوده است. بههمین دلیل، پروژههای اندرومدا و پولاریس بهعنوان طرحهایی «مرده» قلمداد میشوند و Santorini میتواند جایگزین مناسبی برای هردوی آنها باشد.
این مقالهی نسبتا طولانی به شرح پروژهی Core OS، مزایا و آیندهی آن پرداخت. در مجموع، میتوان موارد مطرح شده در این مقاله پیرامون Core OS را در جملات زیر خلاصه کرد.
Core OS یک سنگ بنای اصلی برای محصولات خانوادهی ویندوز خواهد بود.
پلتفرم Core OS به مایکروسافت اجازه میدهد بهسرعت و بهآسانی نسخههای جدیدی از ویندوز را برای دستگاههای مختلف آماده کند.
امکان اشتراکگذاری ویژگیها بین نسخههای آتی ویندوز، از جمله مزایای Core OS است.
بهروزرسانیها بهکمک Core OS سریعتر آماده و اعمال میشوند.
پروژهی Core OS تعیینکنندهی آیندهی ویندوز در دستگاهای جدید و خاص است.
نسخههای مبتنی بر Core OS جایگزین ویندوز ۱۰ کلاسیک نخواهند شد.
احتمالا نباید منتظر خبر معرفی پلتفرم Core OS در آینده باشیم؛ ردموندیها بهجای صحبت کردن از Core OS، ترجیح خواهند داد تا نسخههای مختلف ویندوز را که بر مبنای Core OS بنا شدهاند، معرفی کنند. چرا که عموم کاربران علاقهمند هستند تا با محصول نهایی آشنا شوند و صرفا کاربران حرفهایتر و هواداران مایکروسافت به جزئیات فنی اهمیت میدهند.
در مجموع، میتوان از Core OS بهعنوان آیندهی خانوادهی ویندوز یاد کرد. اثرات این پروژه ممکن است در کوتاهمدت چندان قابل مشاهده نباشند؛ اما طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده، نسخههای مبتنی بر Core OS میتوانند جایگزین نسخههای کلاسیک ویندوز شوند. در آن زمان، نسخههای مبتنی بر Core OS نقش نسخههای اصلی ویندوز را بازی خواهند کرد.